سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جبرئیل همراه هفتاد هزار فرشته پس از نمازظهر نزدم آمد و گفت : . . . ای محمّد ! هرکس با جماعت بودن را دوست داشته باشد، خداوند و همه فرشتگان دوستش خواهند داشت . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
واحد فرهنگی(0)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
لبخندهای پشت خاکریز ، حاج محمد ابراهیم همت ، صوتی ، خاطراتی از همرزمان شهید کاوه ، جهاد ، شهدا ، عکس ، ضد صهیونیسم ، صلوات ، یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم ، یهود ، صهیونیسم ، صهیونیسم چیست؟ ، طی شد اینک روزگار استخوان‌ها و پلاک ... ، عرب ، عزا عزاست امروز ، عشق یعنی... ، عملیات ثامن الائمه(ع) ، عملیات طریق القدس ، عملیات‌ ، عید قربان ، فابریک ، فارس ، فاطمه الزهرا(س) ، فرهنگ ، فرهنگ عاشورا ، فرهنگ عزاداری ، گوگل ، مناطق ، مهم ، موسوی ، نیمه پنهان ماه.... شهید چمران.... ، هنر ، والفجر مقدماتی ، وصیت امام علی (ع) ، وصیت نامه شهید حاج احمد کاظمی ، وصیت نامه شهید علی صیاد شیرازی ، وصیت نامه شهید مهندس مهدی باکری ، وصیتنامه ی شهید حسین خرازی وصیتنامه ی شهید حسین خرازی وصیتنا ، ولایت و رهبری و دفاع مقدس ، شهید ، شهید چمران ، شهید دکتر مصطفی چمران ، شوخی‌های پشت خاکریز ، شیطان ، جهاد در آینه قرآن ، حضرت آیت الله خامنه ای ، خاطره ای از شهید چراغچی ، خاطره‌ای از همسر شهید کاوه ، در هفته بسیج ، دیدگاه مقام معظم رهبری درباره رزمندگان دفاع مقدس ، راهیان نور ، روایت ، روایتی از شهادت حسن باقری ، رویارویی‌ با تمام‌ تجربیات‌ دشمن‌ ، زندگینامه ای کوتاه از شهید حاج محمود کاوه ، زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران ، سخنرانی شهید مهدی باکری در مورد اهمیت شهید و شهادت ، شهادت ، ...محرم یعنی ، »»» حرف آخر عشق است . . . ، 22 بهمن ، jar download ، آب ، آتش زدن خیمه‏ها ، آثار و نتایج نهضت عاشورا ، آزادگى ، آقا ، آل ابى سفیان ، آل الله ، آل امیه بنى امیه ، آمار نهضت کربلا ، آمریکا ، آیات جهاد ، آیات شهادت ، اثبات امامت امام علی (ع) با استفاده از قرآن کریم ، ارزش و جایگاه بسیج از دیدگاه مقام معظم رهبرى ، اعمال مشترک ماه مبارک رمضان ، الباطل کان زهوقا ، السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ، الوداع الوداع الوداع الوداع ، امام ، امام خمینی (ره) و پذیرش قطعنامه 598 ، امام خمینی و انگیزه معطوف به ارزشها ، امام رضا (ع) ، امام علی(ع) ، امر فرماندهی، امر امام است ، ای مسلمانان، ای واعظان، ای خطیبان بپا خیزید، ، بررسی جنگ از دیدگاه نظامی ، بسم الله الرحمن الرحیم www.hemmat.tk ، بسیج و بسیجی ، بسیج و بسیجی از دیدگاه امام خمینی ((ره)) ، بسیجیان ، به ، به نقل از ، بیانات آقا 2 ، بیانات آقا در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور ، بیشرمانه ، پخش زنده از حرم حضرت عباس(ع) ، پخش زنده ومستقیم از کربلا ، پذیرش قطعنامه 598 ، پیام تسلیت رهبر انقلاب :رحلت آیت‌الله بهجت قدس الله نفسه الزکیه، ، توهین ، جبهه ، جنگ ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :6
کل بازدید :204678
تعداد کل یاداشته ها : 145
103/8/26
1:41 ص
موسیقی

مقر گردان تخریب – دوکوهه

قرار بود امشب به تهران برسیم و فردا شب به مشهد ، مناطق زیادی را بازدید کرده بودیم ؛ اروند رود ، فکه ، تنگه چزابه ، معراج شهدا و ... ، کاروان های مشهد در پادگان حمیدیه در نزدیکی اهواز مستقر می شوند و معمولا از دوکوهه بازدید ندارند .

در نزدیکی های دوکوهه ناگهان اتوبوس خراب شد ، کنار زد و کاروانیان را پیاده کرد . راننده هر چه تلاش کرد نتوانست اتوبوس را تعمیر کند . نزدیکی های غروب بود ، رئیس کاروان به دوکوهه رفت و توانست برای یک شب اقامت بگیرد. و این شد توفیق ورود به پادگان دوکوهه ، آری ما توفیق بازدید از دوکوهه را پیدا کرده بودیم ...

پس از ورود به پادگان و استقرار؛ تابلوهایی به" معبری به آسمان" اشاره می کردند ، روی تابلو ها نوشته بود سه کیلومتر !  ما اطلاعی از آنجا نداشتیم و تصمیم گرفتیم پیاده به سمت آنجا حرکت کنیم .

 

وارد معبر آسمان شدیم در اطراف مسیر فانوس هایی روشن بود ، و تابلو ها نام ائمه اطهار را یادآوری می کردند ، خیلی مشتاق بودم بدانم آسمان چیست ! آسمان کجاست که من الان در معبرش حرکت می کنم .

مسیر را می پیمودم و هر لحظه نزدیکتر می شدم ، ساختمانی از دور پیدا بود و فانوس ها تا درون آن امتداد پیدا کرده بودند ، آری آنجا مقر گردان تخریب بود . گردان تخریب ، گردانی بود که در عملیات ها مسئولیت بسیار حساسی داشت و می بایست راه را باز می کرد تا نیرو ها بتوانند از میادین مین و موانع عبور کنند ، اما چگونه راه را باز می کردند؟! تا می توانستند با ابزار و تجهیزات و هنگامی که زمان تمام می شد و دیگر ابزار کاراریی نداشت با بدن های خود به مبارزه با مین ها ، سیم های خاردار ، منور ها و ... می پرداختند .



می گویند منور ها حرارتی بسیار بالا ( بیش از 1000 درجه سانتی گراد ) تولید می کنند ، و در موقعی که بدن فرد بر روی آنها قرار می گرفته کاملا می سوخته ، اما چگونه نوجوانی شکم خود را روی منور می گذاشت و زنده زنده می سوخت اما حتی ناله ای هم سر نمی داد تا مبادا دشمن متوجه حضور نیروهای خودی شود و عملیات ناکام بماند ... این سئوال ها یک به یک در ذهنم ظاهر می شدند و هر لحظه ابهام بیشتر می شد .

در نزدیکی های ساختمان بر روی تابلوی بزرگی عکس جمعی از افراد این گردان را گذاشته بودند ، در بین آنها نوجوان ها هم پیدا بودند ، ظاهر نوجوانی بسیار برایم آشنا بود ، آری او همان نوجوانی بود که کلیپش را دیده بودم ، او همانی بود که از عشق و تلاش خود برای رسیدن به جبهه ها صحبت می کرد ، او همان بود که می گفت ما کاری نمی کنیم ، خدا می کند !
جا خوردم و کنجکاو تر از قبل به جلو رفتم ، ساختمانی روبرویم بود که خود این تخریبی ها ساخته بودندش ، در زیر برخی پایه هایش از پوکه گلوله توپ هم استفاده شده بود ! فانوس ها را دنبال کردم ، الان دیگر وقت نماز بود پیش نماز در جلو ایستاد و نماز اقامه شد ... از در پشتی ساختمان خارج شدم دیگر واقعا مبهوت ماندم ، چیزی دیدم که اصلا انتظارش را نداشتم ، اینجا قبرهایی حفر شده بود ! این قبرها برای چه بود؟!!
پرسیدم ، گفتند اعضا گردان در این قبرها می خوابیدند تا دیگر از مرگ نترسند ، من هم خواستم امتحانی بکنم پا درون قبر گذاشتم ، نزدیک بود سکته کنم از ترس ، فهمیدم که من مرد این کارها نیستم اینها گفتنش فقط ساده است و بس .

 

 اکنون فهمیدم که این وارستگان چگونه مشتاقانه خود را هر شب در آغوش مرگ قرار می دادند تا هیچ تعلقی به این دنیا ی پست و فانی نداشته باشند و بتوانند در مواقع اضطرار به راحتی از جان خود بگذرند و اسلام و مسلمین را یاری کنند ، حالا فهمیدم نوجوانان چگونه بر روی سیم های خاردار و منور های سوزان              می خوابیدند.
 می گفتند بچه های گردان تخریب از عمد مقر خود را دورتر از فضای پادگان ساخته بودند تا بتوانند راحت و به دور از درگیری های طبیعی پادگان به خودسازی و تمرین های خاص خود بپردازند .

خجالت می کشیدم ، خجالت می کشیدم از این شهیدان و از این وارستگان مسیر حق ، و در آنجا می شد کمال عرفان و غرق شدن در دامان خداوند را با همین چشمان دید و حس کرد .

در آنجا فهمیدم اگر کسی می توانست بسوزد ولی لبخند بزند ، بسیار تمرین کرده بوده و ماه ها خود را برای این کار آماده کرده بود و این کار از هر کسی بر نمی آید ، در آنجا فهمیدم عارف بودن یعنی چه ... !

 

 

 

شهدا شرمنده ایم ...  


92/11/17::: 11:45 ع
نظر()
      یا علی